ارتباط تنگاتنگ تخصص و کوزه
ارتباط تنگاتنگ تخصص و کوزه
با یه نگاه خیلی گذرا به زوایای مختلف کشور، یه نکته خیلی هایلایت شده دستگیر همهمون میشه و اون اینه که؛ برای رسیدن به یه جایگاه یا مطرح و موفق شدن تو یه زمینه ی خاص، داشتن تخصص توی اون حوزه، اصلا اهمیتی نداره و شما با داشتن دو فاکتور تریبون و جیب پر، میتونید به هر حوزه ای وارد بشید و هنرنمایی کنید.
اینجوری میشه که طرف، همزمان که داره بازیگری میکنه خواننده هم هست و دستی بر آتش مجریگری داره، یا فلانی هنوز تو حوزه ی خوانندگی به رسمیت شناخته نشده، به حوزه ی ادبیات ورود میکنه و کتاب شعرش رو با صفحات تمام گلاسه به ملت ارائه میده، یا طرف با خودش میگه من که الان خیلی فالوئر دارم توی فلان پیج اینستاگرامیم، بهتره که نمایشگاه عکسمو دایر کنم و اونجا از قِبل نامم و نه هنرم هم، یه ارتزاقی کرده باشم، یا دیده شده فلان کارگردان فمینیست که اصلا بردن اسمش، اضافه کاریه رفته دیده یه نقاش صاحب سبکی نقاشیای قشنگی داره با خودش گفته من بعنوان یه هنرمند با داعیه ی طرفداری حقوق زنان، این اجازه رو دارم که آثار این بزرگوارو مصادره کنم و به نام خودم و اتفاقا به کام خودم نمایشگاهش کنم تا علاوه بر کارگردانی، دماغمو کم کم تو کفش زمینه های دیگه ی هنر و ادب هم فرو کرده باشم. یکی دیگه هم مثه اون بازیگر حسیه، یه کتاب از عکسایی که گرفته چاپ کرده که هزینه ی خریدش برابر با خرید چهارتا کتاب قطوره ولی چون اسم فلانی روشه و فلانی یه میکروفون گنده دستشه، کتابه فروش میره و در بیشتر موارد هم میره تو پاچه ی طرفداران فلانیها…
خلاصه که ما داریم جایی زندگی میکنیم که تو تمام قسمتاش، داشتن تخصص نه تنها اهمیتی نداره بلکه وقت تلف کردنه، حالا اینکه فلانی دکترای اقتصاد داره ولی از بالا دستیای فرهنگ و هنره یا طرف فوق لیسانس معماریه اما داره تو زمینه ی ورزش و جوانان سکانداری میکنه و چه و چه بماند، ما فقط خواستیم به حوزه ی هنر دخول کنیم، و الا اصلا هم بخش های دیگه ی کشور، با همچین معضلی مواجه نیستن، اصلا هم تخصص ندارها اداره ی امورو دست نگرفتن، اصلا هم ما حرف حساب نمیزنیم، لاکپشت ها هم پرواز میکنن. به این میگن ارتباط تنگاتنگ تخصص و کوزه
نویسنده : ساناز بیرانوند